علامت گذاري حرف ساكن و مُنَوَّن با توجّه به احكام آنها
- توضیحات
- دسته: آموزش
- منتشر شده در 22 دی 1395
- نوشته شده توسط Super User
- بازدید: 4166
براي تلفّظ حرف ساكن و مُنوّن با توجّه به اولين حرف كلمة بعد از آن، احكامي (از قبيل اظهار، ادغام كامل و ادغام ناقص) ذكر شده است. علماي رسم و ضبط قرآن براي راهنمايي قاري با تغيير در نحوة علامت گذاري، آنها را مشخّص كردهاند. آشنايي به آن احكام و نحوة علامت گذاري آنها، به قاري قرآن كمك خواهد كرد تا قرآن را آن گونه بخواند كه بر پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه وآله وسلّم نازل شده است.
ابتدا احكامي كه مختصّ حرف ساكن است (به استثناي نون ساكن) و نحوة علامت گذاري آن را ياد آوري، سپس به احكام نون ساكن و تنوين (كه در واقع نون ساكن است) ميپردازيم.
احكام حرف ساكن و نحوة علامت گذاري آن
حرفي كه بعد از حرف ساكن قرار ميگيرد از نظر رابطه با حرف ساكن از چهار حالت خارج نيست «مُتَماثِلَين، مُتَجانِسَين، مُتَقارِبَين، مُتَباعِدَين».
الف ـ مُتَماثِلين: هر دو حرف در مخرج و صفات كاملاً مشترك باشند و اين حالت فقط در هر حرف نسبت به خودش وجود دارد، مانند:
ت، ت ـ د، د ـ ك، ك ـ ل ، ل
در اين صورت اوّلي در دوّمي ادغام ميشود، مانند:
رَبِحَتْ تِجارَتَهُمْ، قَدْدَخَلُوا، قُلْ لَهُمْ، يُدْرِكْكُمْ
در چنين مواردي براي راهنمايي قاري، علامت سكون حرف ساكن را نمينويسند تا نشانگر عدم اظهار آن حرف باشد ودر عوض روي حرف بعد، علامت تشديد قرار ميدهند (تا نشانگر ادغام كامل حرف ما قبل در اين حرف باشد)، مانند:
رَبِحَتْ تِّجارَتَهُمْ، قَدْدَّخَلُوا، قُلْ لَّهُمْ، يُدْرِكْكُّمْ.
ب ـ مُتَجانِسَين: هر دو حرف در مخرج مشترك ولي در صفات متفاوت باشند مانند: « ب، م» ـ « ت، د، ط» دو به دو با يكديگر «ث، ذ، ظ» دو به دو با يكديگر، در اين صورت نيز اوّلي در دوّمي ادغام ميشود، مانند:
اِرْكَبْ مَعَنا، هَمَّتْ طائِفَةٌ، يَلْهَثْ ذلِكَ
در چنين موارد نيز براي راهنمايي قاري، علامت سكون را نمينويسند (تا نشانگر عدم اظهار آن باشد) و در عوض روي حرف بعد، علامت تشديد قرار ميدهند (تا نشانگر ادغام كامل حرف ماقبل باشد) مانند:
اِرْكَبْ مَّعَنا، هَمَّتْ طائِفَةٌ، يَلْهَثْ ذّلِكَ.
لازم به ياد آوري است كه در ادغام «طاء ساكنه» در «تاء» مانند.
بَسَطْتَ، فَرَّطْتُمْ، اَحَطْتُ
چون بايد صفت اطباق طاء در ادغام باقي بماند در اين جا نه روي حرف طاء علامت سكون قرار دادهاند و نه روي حرف تاء علامت تشديد مانند:
بَسَطْتَ، فَرَّطْتُمْ، اَحَطْتُ
تا قاري قرآن با نبود علامت سكون متوجّه ادغام طاء در تاء و با نبود تشديد متوجّه اظهار طاء باشد. در نتيجه با حفظ صفت اطباق طاء در تاء ادغام ناقص صورت ميگيرد.
ج ـ متقاربين: هر دو حرف در مخرج يا صفات نزديك به هم باشند. مانند: لام ساكنه در حرف راء، نون ساكنه در لام و راء، قاف ساكنه در حرف كاف. در اين صورت نيز اوّلي در دوّمي ادغام ميشود مانند:
قُلْ رَبّي، اَلَمْ نَخْلُقْكُمْ، مِنْ لَدُنْ
در چنين موارد نيز حرف ساكن را بدون علامت سكون و حرف بعدي را با علامت تشديد مشخّص كردهاند تا نشانگر ادغام حرف اوّلي در دوّمي باشد، مانند:
قُلْ رَّبّي، اَلَمْ نَخْلُقْكُّمْ، مِنْ لَّدُنْ
لازم به ياد آوري است كه در روايت حفص به جز موارد ذكر شده، ادغام متجانسين و متقاربين صورت نميگيرد.
د ـ متباعدين: هر دو حرف مخرجشان از يكديگر دور باشد. در اين صورت حرف ساكن كاملاً اظهار ميشود مانند:
يَغْفِرْ، وَاسْتَيْقَنَتْها، تَخْرُجْ
در چنين مواردي حرف ساكن را با علامت سكون و حرف بعدي را با علامت خودش نوشتهاند تا نشانگر اظهار كامل حرف ساكن باشد.
احكام نون ساكن و تنوين و نحوة علامت گذاري آنها
از ميان حروف ساكن، نون ساكن و همچنين تنوين (كه در تلفّظ نون ساكن ميباشد) داراي احكام خاصّي است كه آشنايي با احكام و نحوة علامت گذاري آنها نيز لازم است.
تنوين و نون ساكنه حكمش بدان اي هوشيار
كز حكم آن زينت بود اندر كلام كردگار
درحرف حلق اظهار كن، در يرملون ادغام كن
در نزد باء قب به ميم، در مابقي اخفاء بيار
الف ـ اظهار: نون ساكن و تنوين نزد حروف حلقي كاملاً اظهار ميشود كه بايد از مخرج خود به طور عادي و واضح تلفّظ شود.
حرف حلقي شش بود اي باوفا
همزه، هاء و عين و حاء و غين و خاء
مانند: مِنْهُمْ، مِنْ عِلْمٍِ، عَليمًا حَكيمًا، رَسُولٌ اَمينٌ.
در چنين مواردي نون ساكن را با علامت سكون، علامت تنوين را به طور مساوي روي هم «ـًـٍـٌ» و حروف حلقي را با حركت خودشان نوشتهاند (همانند مثالهاي فوق) تا نشانة اظهار كامل نون ساكن و تنوين باشد.
ب ـ ادغام:نون ساكن و تنوين نزد حروف «يرملون» ادغام ميشود يعني نون ساكن و تنوين خوانده نميشود و به جاي آن حرف بعدي مشدّد ميشود، مانند:
مِنْ لَدُنْ، غَفُورٌ رَحيمٌ، كِتابٍ مُبينٍ، اِنْ نَشَأْ، وَمَنْ يَتَوَكَّلْ، اُمَّةً واحِدَةً
در چنين مواردي نون ساكن را بدون علامت سكون، علامت تنوين را به طور نامساوي «ـًـٍـٌ» و روي چهار حرف «ل، ر، م، ن» علامت تشديد قرار دادهاند «لّ، رّ، مّ، نّ» تا نشانگر عدم اظهار نون ساكن و تنوين و ادغام كامل آن در اين چهار حرف باشد، مانند:
مِنْ لَّدُنْ، غَفُورٌ رَّحيمٌ، كِتابٍ مُّبينٍ، اِنْ نَّشَأْ
امّا دو حرف «و،ي» را بدون علامت تشديد نوشتهاند، چرا كه نون ساكن وتنوين در اين دو حرف ادغام ناقص ميشود، (صفت غُنّه نون در هنگام ادغام باقي ميماند،و حال آن كه اگر ادغام كامل صورت ميپذيرفت ميبايست صفت غُنّه نون نيز از بين ميرفت و كاملاً تبديل به دو حرف واو و ياء ميشد)، مانند.:
ايَةً يُعْرِضُوا، وَمَنْ يَتَوَكَّلْ، اُمَّةً واحِدَةً
ج ـ اقلاب: نون ساكن و تنوين نزد حرف «باء» قلب به ميم ميشود، يعني نون تبديل به ميم ساكنه ميشود و با «غُنّه»نيز همراه است، مانند:
مِنْ مَعْدِ، مَشّآءٍ بِنَميمٍِ، واقِعٌ بِهِمْ.
در چنين مواردي به جاي علامت سكون ميم كوچكي روي حرف نون قرار دادهاند و همچنين يكي از دو شكل علامت تنوين را ننوشته و به جاي آن ميم كوچكي در كنار شكل باقي مانده تنوين قرار دادهاند تا نشانة تلفّظ نون ساكن و تنوين به صورت ميم باشد، مانند:
مِنم بَعْدِ، مَشّآءِم بِنَميمٍِ، واقِعُم بِهِمْ.
د ـ اخفاء: نون ساكن و تنوين نزد حروف باقيمانده اخفاء ميشود. يعني نون بين اظهار و ادغام همراه با غُنّه و بدون تشديد ادا ميشود.
در چنين مواردي همانند مورد ادغام ناقص علامت گذاري كردهاند، نون ساكن را بدون علامت سكون، علامت تنوين را به طور نامساوي «ـًـٍـٌ» و بقيّه حروف را بدون علامت تشديد نوشتهاند تا نشانة عدم اظهار و عدم ادغام (اخفاء) باشد، مانند:
سوره واقعه آيه 1 تا 16 (142)
نكته
اگر تنوين به حرف ساكن برسد در اين صورت ميان تنوين كه در تلفّظ نون ساكن است و حرف بعد از آن التقاء ساكنين پيش خواهد آمد، در اين جا براي رفع التقاء ساكنين نون تنوين رابا حركت كسره ميخوانند، در بعضي از قرآنها شكل دوّم حركت را كه نشانه نون تنوين است ننوشته و به جاي آن نون مكسور كوچكي در كنار حرف آخر قرار دادهاند تا نشانگر تلفّظ نون تنوين به صورت مكسور باشد. مانند.
مِصْباحُ(نِ) الْمصْباحُ ، في زُجاجَةِ(نِ) الزُّجاجةُ. مثلاَ(نِ) الْقَوْمُ
در بعضي ديگر از قرآنها، علاوه بر حفظ علامت تنوين، نون مكسور كوچي نز نوشتهاند، تا علاوه بر روشن بودن علامت اصلي كلمه، روش خواندن با كلمه بعدي نيز روشن باشد، مانند:
مِصْباحٌ (نِ) الْمِصْباحُ ، في زُجاجَةٍ(نِ) الزُّجاجةُ. مثلاً(نِ) الْقَوْمُ .
روش تدريس و روخواني - علي حبيبي